ثمره عشق بابا محمدو مامان سمیرا:النازثمره عشق بابا محمدو مامان سمیرا:الناز، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

الناز دخمل ناز مامانی و بابایی

اذیت شدن الناز

دیشب توی مامی گل دخترم کمی خون مشاهده کردیم و نمیشه حال اون موقع من و بابایی را توصیف کرد که چقدر شوکه شده بودیم و ترسیده بودیم.البته وقتی بازت کردیم دوباره جیش کردی  اثری از اون خون ها نبود.و تا الان هم که مرتب مامی ت را چک کردم دیگه چیزی ندیدم اما نمیدونم این خون ها دلیلش چیه؟ همه میگفتن شاید پات زخم شده اما کاملا بازرسی کردم و اثری از زخم هم نبود. حالا قراره امروز تا عصر ازت نمونه ادرار بگیرم واسه ازمایش تا خدایی نکرده عفونت ادراری نداشته باشی. دیشب هم تا ساعت ٥ صبح بیدار بودی و همش دلت میخواست بازی کنی.ساعت ٢ نیمه شب با ماشین بردیمت بیرون شاید توی ماشین بخوابی اما با دیدن چراغ ها ذوق زده میشدی و اثری از خواب توی چشما...
27 شهريور 1392

بدون عنوان

النازم    ماهگیت مبارک الهی مامان فدات بشه که روز به روز شیرین تر و خانم تر میشی. چهارمین دندان الناز هم بیرون زده. الناز مامان شماردن تا عدد ٣ را بلده.وقتی مامان میگه یک،الناز پشت سرش میگه : دو ، ده. خاله را هم به تازگی خیلی ناز میگه.   الناز در پارک:     ...
18 شهريور 1392

سومین دندان الناز

الناز مامان بسیار شیطون شده و باید خیلی حواسم بهش باشه.روی قالی ٤دست و پا میره و هرچی که روی قالی میبینه سریع و به سرعت برق و باد میذاره دهنش حتی کوچکترین چیزی که به چشم کسی نمیاد. و از این بابت خیلی به من و بابایی حرص میده ، یک لحظه هم نمیشه تنهاش گذاشت و من هم که اصلا نمیتونم هیچ کاری بکنم. هفته گذشته عروسی دختر خاله من بود و خداراشکر الناز خانم خیلی اذیت نکرد.اولش از سرو صدا کمی میترسید ولی کم کم خوشش اومده بود و دس دسی میکرد.البته همش پیش باباش بود و موقع شام پیش من و خالش. زندگی مامان طوطی شده و هر چی که بگیم تکرار میکنه.تازگی ها کلمه آتیش را یاد گرفته و مرتب تکرار میکنه. عمه را خیلی  با مزه میگه و هر کی ب...
12 شهريور 1392
1